کد ِکج شدَنِ تَصآویر

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
  فاطمه بهشتی منش[28]


من فاطمه هستم در تاریخ 22خرداد 1391 یک وبلاگ در پارسی بلاگ نوشتم و 10 سال دارم.
ویرایش
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
ابر برچسب ها
لوگوی دوستان
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :29
بازدید دیروز :16
کل بازدید :201315
تعداد کل یاد داشت ها : 214
آخرین بازدید : 103/2/1    ساعت : 6:6 ع
امکانات دیگر




اوقات شرعی

دریآفت کد بـالآبـر حجاب

تصویر، image، عکس، والپیپر، پس زمینه، پوستر، عید، قربان، تبریک

عید قربان




      




      

 

سلام بر ماه ذی الحجه

سلام بر حاجیان

سلام بر عید بندگی

سلام بر خلیل خدا

سلام بر اسماعیل

و

سلام بر عید قربان

آری امروز روز دهم ذی الحجه مصادف با عید سعید قربان می باشد

روزی که بندگی و عبد و عبید بودن در برابر خدا، بر وسوسه های شیطانی پیروز شد.

روزی که حضرت ابراهیم که خلیل خدا بود مورد امتحانی سخت قرار گرفت و سربلند و پیروز از آن خارج شد

روزی که خداوند پاداش امتحان الهی خود را بر بنده اش که خلیل او بود فرستاد.

 

 

 

ابراهیم آشفته از خواب برخواست

تصاویر خواب از ذهنش عبور می کرد

به فکر فرو رفت 

این بار دومی بود که این خواب چون شب قبل تکرار می گشت

روز موعود فرا رسید

 

تصمیم خود را گرفته بود.

 

 

ابراهیم و فرزندش اسماعیل هر دو در مکان تعیین شده از جانب پروردگارشان حاضر شده بودند

حال آنکه دستان حضرت اسماعیل بسته شده بود و طبق خواسته خودش پدر چشمانش را هم بسته بود

 

 

ابراهیم فرزند را مقابل پایش نشاند و با اراده راسخ و ایمانی استوار چاقو را بر گلوی یگانه فرزندش، فرزندی که پس از سال ها انتظار خداوند به او عطا فرموده بود، کشید.

هیچ قطره خونی بر زمین نچکید

ابراهیم بار دیگر چاقو را بر گلوی فرزندش کشید

آری چاقو به اذن پرودگار از کار افتاده بود

اشک در چشمان ابراهیم حلقه زده بود

در این هنگام فرشته وحی حضرت جبرائیل بر او نازل گشت در حالی که

 

گوسفندی را با خود آورده بود، فرمود:

 
 

 

ای ابراهیم!

تو از آزمایش الهی سربلند بیرون آمدی، اکنون فرزندت را رها کن و به جای اسماعیل این گوسفند را که برایت هدیه فرستادیم، قربانی کن

 

پروردگارا پس از سال ها فرزندی را به پیامبر خود عطا فرمودی و با این که می دانی علاقه پدر و فرزند نسبت به هم چگونه است از او خواستی تا یگانه فرزندش را در راه تو قربانی کند و آن هنگام که دیدی ابراهیم که خلیل تو بود علی رغم وسوسه های شیطان امر تو را اطاعت فرمود.

این آزمون سختی بود و گوسفندی که برای قربانی کردن فرستاده بودی پاداش این امتحان الهی بود.

 

 

 

قرآن کتاب الهی ما مسلمانان سراسر پند و اندرز است

 

اندرز هایی که اگر ما آن ها را سر لوحه زندگی مان قرارشان دهیم بر شیطان که سوگند به گمراهی ما را از مدت ها پیش یاد کرده است، پیروز خواهیم شد.

پیامبران زیادی برای ترویج یکتا پرستی و هدایت بشریت از جانب خداوند مأمور و بر گزیده شدند

 
 

پیامبرانی که هرکدام به نوبه خود سختی ها و شداید این رسالت بزرگ را بر عهده گرفتند

پس پروردگارا از تو می خواهیم یاریمان کنی تا از مسیر هدایت و بندگی تو خارج نشویم

از تو می خواهیم یاریمان کنی تا به این دنیا دل نبندیم

بار خدایا باید تابع امر تو باشیم و هر آن چه را که تو از ما خواسته ایی بر آورده سازیم

پروردگارا از تو می خواهیم علایق دنیوی ما را از ما دور کنی و این تنها با کمک تو امکان خواهد داشت چرا که بدون کمک و یاری تو هرگز نخواهیم توانست از امتحانات الهی تو سربلند خارج شویم

بارخدایا تو را به این عید بندگی سوگند می دهیم گناهانی را که قلبمان را تیره ساخته و ما را از مسیر هدایت دور ساخته بر ما ببخشی و ما را در تمام مراحل زندگی از شر شیطان محفوظ بداری.




      

 

بســــم ربِّ...؛

شهدا دعا داشتند...اما ادعا نداشتند؛

نیایش داشتند ...اما نمایش نداشتند؛

حیا داشتند ...اما ریا نداشتند؛

رسم داشتند...اما اسم نداشتند؛

برای شادی روح مردان بی ادعایی که عاشقانه پرواز کردند...

صـــــلوات




      
تصویری که از دفاع مقدس در ذهن خیلی هاست، همان تصاویر رزمنده ها با لباس رزم و سلاح به دست و آرپی جی بر دوش است. اما این، همه جنگ نبود. رزمنده ها هم اوقات فراغت داشتند، کارهای روزانه شان را می کردند و خیلی وقت ها که نیازی به جنگ و دفاع نبود، سلاح هایشان را کنار می گذاشتند و می شدند عین بقیه آدم های پشت جبهه. به کارهای روزانه می رسیدند، ورزش می کردند، مطالعه می کردند. سروصورتشان را صفا می دادند و بعضی های دیگر هم هوای همرزمانشان را داشتند و مشغول کارهای خدماتی می شدند. هرکسی با هرمهارتی تلاش می کرد به رزمندگان دیگر کمک کند. یکی نانوایی بلد بود، یکی کفاشی، یکی خیاط بود و یکی دیگر استاد سلمانی.


شاید آغاز هفته دفاع مقدس، بهترین بهانه باشد برای روایت های متفاوت از زندگی مردان شجاع و فداکاری که این حماسه 8 ساله را به نام خود ثبت کردندعکس هایی که در این گزارش می بینید، روایت متفاوتی از همین ساعت های فراغت در جبهه هاست. بیشتر این عکس ها ی این گزارش از مجموعه های «فرهنگ جبهه» که در همان سال های دفاع مقدس منتشر می شد، انتخاب شده است.

 

 




دفاع مقدس هویتی دارد که با هویت همه دفاع‌ها در تاریخ بشر متفاوت است، در تاریخ بشر حرکت‌‌ها و جنگ‌‌ها برای کشورگشایی‌ها، پیروزی‌های مادی و یا حفظ مرزها و خاک بوده است.در اسلام، دفاع بالاتر از حفظ مرز و خاک است، دفاع در اسلام حرکت برای خدا است یعنی ریشه همه این موضوعات به یک جمله برمی‌گردد و آن این است که شهید در عالم غیب با خداوند معامله می‌کند، یک چیزی به خدا می‌دهد و یک چیزی از او می‌‌گیرد، خون خودش را در راه خدا می‌دهد و از خداوند بهشت را می‌گیرد، آنجا که خدا خریدار است، جایی است که فداکاری در راه خدا باشد نه منهای خدا.شهدا طبق فرموده مقام معظم رهبری بر ما منت دارند و طلبکارنددر این معامله زیبایی‌ها، جمال‌ها، جلال‌ها، استقلال کشور و اقتدار نظام مطرح است، به همین دلیل پای منت سربازان و شهدا پیش می‌آید.




زیباییهایش را نمی توان شمرد، با اینکه جنگ نام داشت اما سرشار از مهربانی بود و سرآغازش از مهری سرچشمه می گرفت که با شستشوی در زلالیش چهره ها را جلا می داد.جنگ هشت ساله ایران با عراق و متحدانش از اینکه واژه های خالص و عاری از هرآلایش را در ادبیات معاصر وارد کرد، خودباورمان نمود؛یاد داد مزیت اطاعت از امر امام راجسارت دشمن ستیزی را در ما زنده کردرفتن با شهادت که جاودانگی است را آموزاندجاری بودن واقعه کربلا را در بستر زمان به نمایش گذاردراه وفاداری را ترسیم کرد و به رهروان نشان داد و وفا را تفسیر نمودفقط توکل برخدا را سلاح پیروز نامیدتوسل به اهل بیت را در اذهان برای رستگاری نشاندمحکی روشن برای سنجش ایمان گردیدنیل به هدف با وحدت ملت را به جهانیان اثبات کردتکبیر و به بزرگی یادکردن خدا را ورد زبانها نمود تا حقارت دشمن را برملا کندتاریخ را معطر و مفتخر به نام شهید ساخت مقاومت را معنی و فرهنگ لغاتش را تدوین کردشجاعت داد و ترس از غیر خدا را از میان برداشت نورافشانی امام را بر امت مانند سوسوگرفتن ستاره ها از فروغ خورشید آشکار نمودبه مادران درس صبوری داد، به پدران درس قداکاری سنگرهایش معبد بود و مسجد و سرشار از دعا و ذکر و نماز.














رزمندگانش خود را در اردوگاه حسین(ع) می دانستند و حضورشان را لبیک به هل من ناصرش می گفتند و جبهه مقابل را یزیدیان می خواندنداز اینکه تلاوت قرآن یک مسیر دائمی و واژه های قرآنی نام عملیات آن قرار داشت در عرصه کارزارش پیرانی چون حبیب و جوانانی چون علی اکبر و سردارانی چون ابوالفضل وجود داشت که با خشوع سر بر سجده الهی می نهادند و می جنگیدنددر تاریخ معاصر به دفاع مقدس مشهور گردید تا جایگاه واژه تقدس در فرهنگ عامه روشن شود و بدانند امری بدون کسب امتیازات لازم و بدون وصل به خدای لایزال و بدون هدایت یک امام و بدون عنایت و توجه اهل بیت(ع) هرگز نزد ملتی قداست نمی یابدو دفاع مقدس یک آزمون بود که نشان داد ما بر عهد خویش ماندیم و جنگیدیم و از آرمانها، اعتقادات، باورها و سرزمین اسلامی خویش دفاع کردیم و با امر فرماندهی کل قوا بر دشمن تاختیم و رفیق نیمه راه نبودیم و سربلند از این امتحان بیرون آمدیم چون آن را نعمتی از سوی خالق می دانستیم و در نعمت جنگ هرگز خدا را فراموش نکردیم و او همیشه با ما بود تا تنفس در فضای دفاع هم مقدس گرددو سرآمد افتخارات همه تاریخ معاصر و نمادی از مشارکت یک ملت فهیم در مقابله با تهاجم زیاده خواهان شودو ما از برکتش به فرموده امام راحل، ملتی الهی شویم و سبک زندگی نوینی برای بشریت صلح جو بنیان گذاشت.











عراقی ها تا کوی طالقانی رسیده بودند؛ سر کوچه سنگربندی بود؛ توی کوچه ها دولا دولا می رفتیم؛ هر کس پشت و بالای سر نفر جلویی رگبار می بست تا عراقی ها نتوانند او را بزنند؛ همین طور کوچه به کوچه و سنگر به سنگر می رفتیم، توی یکی از کوچه ها یکی از مسئولین را دیدم تا مرا دید داد زد: 
«در این جا چه می خواهی؟ برای چه این جا اومدی؟ برگرد عقب»
گفتم:«برای همون کاری اومدم که شما اومدین»
گفت: «لازم نکرده مگر نمی بینی عراقی ها تا کجا اومدن»
گفتم: «خوب، اومدم بجنگم، اسلحه دارم سرخود که نیومدم. بـا گروه ابوذر اومدم با همونا هم بر می گردم.»
سراغ بچّه های گروه ابوذر رفت و سرشان داد زد: «چرا این خواهرها رو با خودتون آوردین؟ نمی ترسین اسیر بشن؟..
دختران جنگ با شجاعت در جبهه ماندند و جنگیدند تا آنجائی که اطرافیان دور و نزدیک را وادار به پذیرش حضور خود کردند. بسیاری از این دختران و زنان با ادامه و استمرار جنگ به پرستاری و امدادگری مجروحین مشغول شدند..



      
<      1   2   3   4   5      >