دخترکـ از گذشتـه اش پشیما? بود.
خستـه از نگآه های هوس آلود
امآ
خجالـت مے کشید برگردد
مے ترسید از همهمـه ها و پچ پچ ها...
بگذار من بـه تـو بگویم: خواهرمـ!
از یکجایـے باید همـه پلهای پشت سرت را خراب کنے
از یکجایـے بـه بعد باید برای خودش باشے
یک جاهایـے باید سرت را بیندازی پاییـ?
و فقط بـه خودش توکل کنے
بدو? شنید? هیچ صدایے...
آیا او بـرای تو کافے نیست؟
1.وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ : و مؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند و بس {آل عمران / 122}
2.أَلَیسَ اللهُ بِکَافٍ عَبدَهُ : آیا خدا برای بنده اش کافی نیست {زمر/ 36}