قصه چادر...!؟!؟!!؟؟

گفت: اگه گفتی چی شد من بعد از این همه مدت چادر پوشیدم؟
گفتم: چه می‌دونم، لابد این‌طوری خوش‌تیپ تری!
گفت: نچ!
گفتم: خب لابد فهمیدی این‌طوری حجابت کامل‌تره مثلاً!
گفت: نچ!
گفتم: ای بابا! خب لابد عاشق یکی شدی، اون گفته اگه چادر بپوشی بیشتر دوستت دارم!!
گفت: اره تقریبا نزدیک شدی!
گفتم: آها!! دیدی گفتم همه‌ی قصه‌ها به ازدواج ختم می‌شوند؟ دیدی!!
گفت: برو بابا دور شدی باز!
گفتم: خب خودت بگو اصلاً
گفت: شنیدی چادر، لباس “حضرت زهرا س” ست،
خواستم کمی شبیه “ مادر ” باشم تا بیشتر دوستم داشته باشه...!